گفتوگویی قدیمی از نرگس محمدی درباره سریال «ستایش» را در این گزارش بخوانید.
به گزارش آیفیلم به نقل از جام جم، "ستایش” جزو معدود سریالهای هفتگی است كه در سالهای اخیر حسابی گل كرده و توانسته توجه مخاطبان را به خود جلب كند و ثابت كند آن چیزی كه برای دیده شدن یک سریال مهم است صرفاً زمان و نوع پخش آن نیست بلكه قصهای است كه در آن روایت میشود و بازیای است كه بازیگران از خود به نمایش میگذارند. قصه این سریال در مورد زنی است كه با مشكلات زیادی دست و پنجه نرم میكند و همین قصه پركشش باعث شد كه عوامل این سریال به فكر ساخت سری دوم آن بیفتند. بار اصلی این اثر برعهده نرگس محمدی بازیگر نقش ستایش است؛ فردی كه چند تجربه سینما و تئاتر در كارنامه هنریاش داشت؛ اما آن چیزی كه باعث دیده شدنش شد، سریال ستایش و یك نقش پرچالش بود. او فارغالتحصیل رشته پرستاری است اما در كنار تحصیل به آموزشگاههای بازیگری رفت و این حرفه را زیر نظر پرویز پرستویی و حبیب رضایی آموخت. با او پیرامون نقشش و نگاهی كه به آینده بازیگریاش دارد به گفتوگو نشستیم. خواندن این گفتوگوی متفاوت را از دست ندهید.
• “ستایش” جزو نقشهایی بود كه توانست شما را خیلی زود در سطح یک بازیگر سرشناس مطرح كند، فكر میكنید چه اتفاقی افتاد كه برای این نقش انتخاب شدید؟
فكر میكنم بهتر است این سؤال را از آقای سعید سلطانی بپرسید چرا كه ایشان بود كه مرا برای این نقش انتخاب كردند. من قبل از بازی در این سریال نقشی را در سریال “شاید برای شما اتفاق بیفتد” بازی كرده بودم و تهیهكننده “ستایش” قسمتی را كه من در آن اثر بازی كرده بودم دیدند و به آقای سلطانی معرفی كردند. ظاهراً ایشان هم ملاكشان برای انتخاب این نقش مثبت بودن چهره و فیزیک بازیگر بود. وقتی من به جمع بازیگران این سریال پیوستم حدود هشت ماه از كار گذشته بود كه شرایط را هم تا حدی برای من سخت میكرد.
• وقتی فیلمنامه كار را برای اولین بار خواندید “ستایش” را چگونه شخصیتی دیدید؟
وقتی فیلمنامه را میخواندم هر چه بیشتر جلو میرفتم بر تعجبم بیشتر اضافه میشد چرا كه شباهت عجیبی با این نقش داشتم. ستایش دختر خانوادهدوست و مهربانی بود و خب گاهی اوقات فكر میكردم كه اگر من هم در یک سریال قرار میگرفتم برخوردی مشابه او در مصیبتها داشتم. همین رفتار را از خودم نشان میدادم طوری كه اوایل پخش سریال هم وقتی دوستانم این اثر را میدیدند به من میگفتند كه خصوصیات رفتاری ستایش شبیه خود توست.
• پس رسیدن به كاراكتر “ستایش” برای شما كه احساس این همه شباهت با این نقش را میكنید چندان سخت نبود؟
اتفاقاً اصلاً این طور نبود و رسیدن به این نقش برای من كار چندان سادهای نبود و حدود یك ماه طول كشید تا بتوانم با آن نقش ارتباط برقرار كنم. از طرفی قصه این سریال در دهه شصت میگذرد و طبیعی است كه من حال و هوای آن دهه را آن طور كه باید به یاد ندارم چرا كه من اساساً جوانیام را در دهه هشتاد گذراندهام و قطعاً نمیتوانم تفكرم را به راحتی به یك جوان دهه شصتی نزدیک كنم ولی خب بر اساس فیلمنامه و راهنماییهای آقای سلطانی به این كاراكتر نزدیک شدم، در هر حال ستایش جزو نقشهایی بود كه من خیلی آن را دوست دارم.
• شما اولین تجربه جدی بازیگریتان با یک نقش اول آن هم در یک سریال پربازیگر و پرمخاطب بود. این قضیه ضمن اینكه مسئولیت شما را سنگینتر میكرد ممكن بود باعث شود كه نتوانید آن طور كه باید تواناییهایتان را نشان دهید.
من تا حدی با تحلیلتان موافق هستم. نقشهایی از این دست با اینكه جذابیتهای خاص خود را دارند اما ایفای آن با این حجم كار سادهای نیست البته من قبل از بازی در این سریال نقشی را در فیلمسینمایی “ریسمان باز” معیریان ایفا كردم كه نقش محوری بود اما در این سریال قضیه فرق میكرد. محوریت كلی قصه به گونهای بود كه همه نگاهها ناخواسته به سمت ستایش بازمیگشت و تمام اركان به گونهای چیده شده بود كه در دیده شدن این كاراكتر تأثیر به سزایی داشتند.
• وقتی برای اولین بار جلوی دوربین سریال ستایش قرار گرفتید، چه احساسی داشتید؟
اولین سكانس من با مهدی پاكدل بود و میدانستم كه در طول كار بیشترین بازی را با او دارم، پس طبیعی بود كه تعامل من با ایشان تأثیر زیادی در ارائه بازی مطلوب من داشته باشد. وقتی كار فیلمبرداری تمام شد آقای پاكدل حسابی به من انرژی داد و گفت بازیات خیلی روان و خوب بود و این همه حس خوب باعث شد كه روحیه من برای ادامه كار صدچندان شود.
• غیر از ایشان كدام بازیگر روی بازی بهتر شما تأثیرگذار بود؟
داریوش ارجمند واقعاً مرد نازنینی است. ایشان در طول كار به من انرژی زایدالوصفی را میدادند و پدرانه و صبورانه با من همفكری میكردند. مهدی سلوكی هم چنین شرایطی داشتند وقتی با هم روی دیالوگها كار میكردیم برادرانه به من كمک میكرد طوری كه وقتی فكر میكردم در سریال او قراراست از دنیا برود، دلم میگرفت و بغض میكردم. دلم نمیخواست برادری به این مهربانی را در طول كار از دست بدهم.
• به نظر میرسد ستایش در برخی از صحنهها رفتارهایی كه انجام میدهد كمی دور از واقعیت است، دختری این همه مهربان كه مصیبتها به سمت او سرازیر است.
من با شما موافق نیستم، اتفاقاً ستایش كاراكتری بود كه همواره نویسنده و كارگردان كار تلاش میكرد كه او دچار شعارزدگی و اغراقهای رایج نشود. شاید به همین خاطر است كه ما شاهد هستیم او در عین حال كه دختر مهربانی است یك جاهایی هم بسیار لجباز است، طوری كه من نرگس محمدی هم ممكن بود به این رفتار او اعتراض داشته باشم. اگر قرار بود كه او را صرفاً یك كاراكتر مثبت نشان دهند دیگر نمیآمدند این رفتارها را نشان دهند. شاید او در مقابل خانوادهاش بسیار ایثارگر بود یا رفتاری كه در مقابل مرگ برادرش داشت متأثركننده بود، اما همه این رفتارها برای مردم قابل درک بود. ما هیچ جا نمیدیدیم كه مخاطب صحنههایی كه مربوط به ستایش است را پس بزند. پس ما میبینیم كه مخاطب آن را باور دارد چراكه وقتی با او همذاتپنداری میكند به این نتیجه میرسد كه اگر خودش هم در این موقعیت قرار داشت احتمالاً همین رفتارها را از خود نشان میداد به همین خاطر من ستایش را شخصیتی برگرفته از دل جامعه میدانم.
• پس فكر میكنید ستایش با دختران همسنش در آن مقطع به لحاظ فكری و رفتاری كاملاً مطابقت داشت؟
همینطور است، به همین خاطر است كه میگویم ستایش مثبت است ولی نه آنقدر كه به نظر میرسد چراكه او دختری است كه شبیه همنسلانش رفتار میكند. دختران دهه 60 اكثراً دختران مطیع، حرف گوشكن و صبور بودند و شاید به همین خاطر میزان توقعاتشان از خانواده و جامعه تا این حد بالا نبود. پرواضح است كه شما وقتی توقعتان از محیط پیرامون و خانواده كمتر است، قدرت سازگاریتان بیشتر است و میكوشید تا در مقابل مشكلات استقامت بیشتری را از خودتان نشان دهید و صبورانه رفتار كنید، ستایش هم چنین دختری بود كه براساس تربیت دهه خودش رفتار میكرد.
• كار كردن با سعید سلطانی چطور بود و چقدر دستتان را در ایفای یك نقش باز میگذاشت و اجازه میداد كه نظرتان را در كار دخیل كنید؟
من نمیتوانم حرف زدن در مورد سعید سلطانی را فقط در چند جمله بگنجانم. او فرد كمنظیری است و با رفتاری كه از خود نشان میداد حس میكردم با یك فرد كاملاً حرفهای طرف هستم. او در طول كار كه نسبتاً هم طولانی بود رفتار فوقالعادهای با بچهها داشت و به همه احترام میگذاشت! و به خوبی میتوانست اتفاقاتی كه پشت و جلوی دوربین میگذرد را كنترل كند و شاید به همین خاطر تمام توجهها به كار معطوف میشد تا حواشیاش… در هر حال او صبورانه نظر همه بازیگران را میشنید و اگر نظر بچهها روی ارتقای كیفیت كارشان تأثیر میگذاشت از آن دریغ نمیكرد. در هر حال من از او چیزهای زیادی را در حین كار آموختم.
• با اینكه در سالهای اخیر مخاطب دیگر تمایل چندانی به تماشای آثار هفتگی ندارد و ترجیح میدهد كه بیننده سریالهای روتین باشد اما “ستایش” با موفقیتی كه كسب كرد نشان داد اگر یک فیلم همه اركانش درست سر جای خودش قرار گرفته باشد، دیده میشود حتی اگر پخش آن مغایر با شرایط رایج باشد.
خوشحالم كه این مسئله را مطرح كردید و از این زاویه به آن اشاره كردید. قصهای كه سریال “ستایش” داشت آنقدر جذاب بود و به آن متفاوت پرداخته شده بود كه ناخودآگاه مخاطب را با خود همراه میكرد. قصه این سریال راجع به یك زن زجركشیده بود؛ زنی كه تقدیر سر سازش با او نداشت و دائم سر راه او مشكلاتی را قرار میداد، قصه این كار آنقدر روان بود كه مخاطب هر لحظه خودش را كنار ستایش میدید، چرا كه در اطرافش قصههایی مانند سرگذشت این دختر را شنیده بود و شاید فقط احتیاج به كسی بود كه میآمد و قصه این كار را برای آنها تعریف میكرد. به نظر من جای یك چنین داستانهایی واقعاً در تلویزیون ما خالی است. قصههایی كه تصویر واقعی از یك جامعه را نشان دهد و مشكلات یك زن را با خانواده همسرش حسادتها، تهدیدها و یا مصیبتهایی كه ممكن است در یك زندگی تجربه كند، نشان دهد. به نظر من لج بازی كردن ستایش و یا شخصیتپردازی انیس و یا حشمت فردوس آنقدر قوی و حسابشده است كه مخاطب هر لحظه حق را به یكی از آنها میدهد یعنی كارگردان با خلاقیت خود توانسته بیننده را در جایگاه قضاوت بنشاند و دائم با خودش همراه كند. در هر حال من عامل موفقیت این كار را ورای كارگردانی خوبش، فیلمنامه قویاش میدانم.
• پس به نظر شما كاراكترهایی مانند “حشمت فردوس” و “انیس” در مقام پدر شوهر و جاری در جامعه عینیت دارد و به خاطر همین حس همذاتپنداری است كه مخاطب آن را دنبال میكند؟
بله، ما پدر شوهرهایی مانند “حشمت فردوس” را ممكن است در جامعه خودمان هم ببینیم. مردی كه دوست دارد برای سرنوشت پسر و عروسش تصمیم بگیرد. شاید یك جاهایی فردوس فكر كند كاری كه انجام میدهد دخالت نیست بلكه سرو سامان دادن به زندگی پسرش است اما… انیس زن صابر هم از كاراكتر بسیار پیچیدهای برخوردار است. رفتارهای پدر شوهرش باعث شده كه او به خودش این اجازه را بدهد كه در زندگی ستایش دخالت كند و زندگی را برای خودش و او تا این حد تلخ كند. من این رفتارها را جدا از بخشی از جامعه نمیبینم.
• چهره شما این قابلیت را دارد كه شما را بیشتر برای نقشهای مثبت انتخاب كنند و از این حیث حسابی در معرض كلیشه شدن قرار دارید. با این اوصاف نمیترسید از اینكه تنها به شما بازی در نقشهایی از این دست پیشنهاد شود؟
حق با شماست. چهره من و نقشی كه تجربه كردهام باعث میشود كه اكثر كارگردانها به خاطر ایفای نقشهایی از این دست به سراغ من میآیند در حالی كه من این مسئله را به خوبی میدانم كه اگر من دوباره بخواهم نقشی مانند “ستایش” را تجربه كنم نزد مخاطب خیلی زود به تكرار كشیده میشوم. در همین مدتی هم كه از پخش سریال ستایش گذشته است پیشنهادهای زیادی را با این مضمون داشتم اما همه آنها را رد كردهام. در هر حال آن چیزی كه مخاطبان قطعاً دیگر از من نخواهند دید تكرار نقشی مانند ستایش است. با اینكه من این نقش را خیلی دوست دارم و برایم بسیار عزیز است اما فكر میكنم بعد از ایفای كاراكتری این چنین بهترین فرصت برای ارائه تواناییهای من این است كه به سراغ یك نقش خاكستری یا منفی بروم.
• اگر نتوانید در آن قالب هم به اندازه نقش مثبت خوب ظاهر شوید ممكن است كه به لحاظ بازیگری و شهرت لطمه بخورید.
بالاخره ترسهایی مانند این مسئله همیشه همراه یک بازیگر است اما مهم این است كه شما بر این ترسها و احتمالات غلبه كنید و بازی را از خودتان در یك قالب جدید نشان دهید كه برای همه جالب باشد و هیچ كس شما را دیگر با نقش قبلیتان مقایسه نكند و كاملاً شما را در این قالب جدید باور كند. من همه تلاشم را به كار میبندم و امیدوارم كه موفق شوم.
ه خ/ ص گ
چرا در ستایش یک طاهر باید کشته میشد اگه طاهر زنده میبود ستایش اینقدر بدبختی و آواره نمیشد